دریغ از آن صدای خوش که اگر به گوش حافظ می‌رسید باهمه شوخی و رندی، گوشه‌ی چشم تر می‌کرد و اگر به سمعِ نقش و نگارهای مسجد شیخ لطف‌الله می‌آمد همه به رقص درمی‌آمدند دریغ از آن صدای خوش که از واپسین نغمات کهن برای ما بود‌، که اگر جامی را خاتم الشعرا خوانده‌اند مباد که آن آواز خوش آخرین قدم استوار موسیقی عزیز و مهجور ما باشد مباد که پس از این، آن غزل‌های نغز بازیچه‌ی تلفیق‌های سرخوشانه و ملودی‌های مسروقه شود دریغ از آن صدای خوش ...
437
1399/07/17