درسهاى بازيگرى قسمت دوم سکانس ترور دختر مايكل كورليونه در پدرخوانده3 دختر مايكل كورلويونه را ترور ميكنند. آل پاچينو در نقش مايكل اين سكانس را معمولى و آنطورکه ممکن است ديده باشيم بازى نمى کند بلكه به صورت استيليزه و آنچنان که انتطار نداريم ولى زيبا و باورپذير بازى مى کند. پاچينو دستش را بر قلبش مى گذارد و شوكه به دخترش نگاه مى کند. سپس دهانش را به اندازه اى باز مى کند که گويى مى خواهد بلندترين فرياد را سردهد. اما از آنجايى که بازى او در اين سكانس استيليزه است به صورتى نامانوس فرياد ميزند. يعني بي صدا فرياد مي زند. اين بى صدا فرياد زدن گفته مايرهولد را درباره پايان نمايشنامه باغ آلبالو؛ چخوف به ياد مياورد. آنجا كه او مى گويد: در پايان اين نمايشنامه ما بايد ناله هاي (بى صداى) باغ را بشنويم و يا آنجا كه درباره نحوه بازيگرى مريم در پايان نمايشنامه خواهر بياتريس؛ مترلينگ مى گويد: مريم نبايد از مرگ مسيح گريه و شيون كند و بر سرو صورت خود بزند. مريم بايد لبخند بزند و در ابن خنده گريه كند. نماى بى صدا فرياد زدن آل پاچينو در ضمن استيليزاسيون در نحوه بازيگرى به نگاههاى پرنفرت خواهر و همسرش به او؛ برش مى خورد و اين باعث تعليق و مكث و وقفه اى مى شود که تماشاگر را به تامل وا مى دارد و بعد به فريادى ختم مي شود که گويا از بلندى گلوى او را مى درد. دوستان عزيز! در کامنت هايتان نكات ديگرى را که در اين سكانس زيبا به لحاظ بازيگرى و کارگردانى و... درک کرده ايد بنويسيد. با تشكر مجيد زارع زاده #کلاسهاى_بازيگرى_مجيد_زارع_زاده #بازيگري #بازيگر #پدرخوانده #آل_پاچينو #آموزش_بازيگري #درسهاى_بازيگرى
0
1398/05/25