چشمامو‌می‌بندم توی یه باغ مصفا و بزرگم غرق در موسیقی، همه اونایی که دوستشون داشتم هستن ، حتا اونایی که ازم کینه به‌دل دارن؛ همه‌ی این آدمها درست و غلط قسمتی از من هستند. دستم روزی روی شونه‌اشون بوده به‌ رفاقت . چشمهام گاهی به‌راه بوده که برسن. ذوق خوشیهاشون رو داشتم و با رشد کردنشون روحم تغذیه شده. با امیدهاشون جون گرفتم و با عشقهاشون دنیایی دیگه رو دیدم. همه این آدمها خود خود منم.
سودابه سعیدنیا | چشمامو‌می‌بندم توی یه باغ مصفا و بزرگم غرق در موسیقی، همه اونایی که دوستشون داشتم هستن ، حتا اونایی...
131
1399/05/11