عطر محبوب ها هنوز نشانى خانه من است آوار شده از خاطرات ويرانى يك عشق محبوبِ زيباى عكس هاى سياه و سفيد شرابِ آبى يك شهر در چشمان تو بود تو به آسمان و ابرهاى روشن نگاه مى كردى من مست مى شدم لبخند خنده هات در پناه پخش موهات راه رفتن نبود همچون تمامِ آشوب يك كشور يك رقص به نوازش دست هات به پيشانى ام بود دست هات بى نشانى من بود هر كجا پلك مى پريدم باهار تاجِ گلِ موهاى بافته ات بود حالا هر باهار به تو كه فكر مى كنم برف تا زانوهايم بالا مى آيد به باور من تا شكفتن دوباره محبوب ها و آب شدن برف ها يك سال ديگر تا باهار طول مى كشد اما من براى يخ نزدن نام تو را مُدام به تكان خوردن لب هايم تكرار مى كنم خيالى قصه فكر كردن انسان به انسان تكرارى شده باشد شده باشد من تو را دوست دارم #سجاد_افشاريان #جان_بيقرار #شعر و اين حجم بيقرارى چشم ها تمامش بداهه بود 📷 : @ehsanrahimi 🍃🙏🏻
20،068
628
1399/08/02