به لطف # ماگدا_سابو و کتابهای بی نظیرش در فضای جنگ جهانی دوم هستم که البته بنظرم خیلی دور از فضای امروز جهان نیست.با همذات پنداری با ایرن ،یکی از شخصیتهای کتاب "خیابان کاتالین " از خودم شرمنده ام که در فضایی اینچنین ملتهب و نابهنجار ،به عشق و شادی فکر میکنم و هنر دلم و میلرزونه.از خودم شرمنده شدم و بعد با اشکهایی که از چشمم سرازیر شدن و با توجه به اینکه من سخت و دیر گریه میکنم به فکر فرو رفتم و بعد شرمندگی تبدیل شد به شادی و رضایت.نمیدونم چندسال دیگه اثر چه نویسنده ها یا هنرمندان دیگری از اینروزهای ایران و جهان اشک کسانی و در خواهد آورد یا اونهارو به فکر فرو خواهد برد یا که نه.اما اونچه که مسلمه اینهمه تزلزل در اعتقادات ، شادی و عشق ،رنج و بی پولی،عدم اعتماد و نفرت فقط با هنر به دیگران و نسلهای بعد منتقل میشه.اینکه آیا انتقالش مثمر ثمر خواهد بود و آیندگان دست از این بلاهت ها برمیدارند یا نه خیلی هم امیدبخش نیست چون ما با اینهمه میراث ارزشمند هنری همچنان داریم همون حماقتهارو تکرار میکنیم .اما شاید هم یکنفر ،فقط یکنفر دلش بلرزه ،اشکش در بیاد و به بهانه های ساده خوشبختی خود.....بنگره و بدونه زندگی همینه.باید وقتی داری زیر پوتینهای بلاهت سیاستمداران له میشی برای خودت آسمانی آبی و خانه ای رویایی در دل جنگل رسم کنی.مگه هنر غیر از این به دردی هم می خوره؟تحمل پذیر کردن زشتیهای اطرافمون کم چیزی نیست. ممنونم خانم ماگدا سابو ،ممنونم مارسل پروست ،ممنونم فریدا،ممنونم واگنر ،موتزارت و ......ممنونم هنر.من خوشحالم و پر از امید به جهان دست ساز خودم در این خراب آباد
کتانه افشاری‌نژاد | به لطف # ماگدا_سابو و کتابهای بی نظیرش در فضای جنگ جهانی دوم هستم که البته بنظرم خیلی دور از فضای ا...
18
1399/06/20