اگه بری، توی این روز تابستونی پس شاید با خودت خورشیدم ببری تمام پرنده هایی که توی آسمون تابستون پرواز می کنن ( رو هم ببری ) وقتی عشقمون تازه بود و قلبامون پرشور بود وقتی در روز هنوز وقت بود و شب بلند بود و ماه برای آواز پرنده های شب می ایستاد اگه بری، اگه بری، اگه بری اما اگه بمونی، برات روزی می سازم که روزی مثلش نباشه و دوباره نیاد خورشید را خواهیم راند، روی بارون سواری خواهیم کرد با درخت ها صحبت خواهیم کرد و باد را می ستاییم سپس اگه بری، من درک خواهم کرد انقدر برام عشق گذاشتی که در دستام نگهشون دارم اگه بری، اگه بری، اگه بری اگه بری، همونطور که میدونم خواهی رفت باید به دنیا بگی نچرخه تا دوباره برگردی، اگه دیگه این کارو بکنی ( اگر دیگه برگردی ) بدون دوست داشتن تو عشق دیگه به چه دردی میخوره حالا که می خوای بری می تونم بهت بگم تا سلامی دیگه من آروم خواهم مرد اگه بری، اگه بری، اگه بری اما اگه بمونی برات شبی خواهم ساخت که شبی مثلش نباشه و دوباره نیاد روی لبخند خواهم راند، روی لمست سوار خواهم شد با چشمات که خیلی دوسشون دارم صحبت می کنم اما اگر بری گریه نمی کنم چون خوبی از کلمه خداحافظ میره اگه بری، اگه بری، اگه بری اگه بری همونطور که می دونم باید بری هیچ چیزی توی دنیا نمیمونه که بشه بهش اعتماد کرد فقط یه اتاق خالی پر از فضای خالی مثل نگاه پوچی که توی صورتت دیدم من میشم سایه سگت اگه بفهمم ( با این کار ) منو کنار خودت نگه می داری اگه بری، اگه بری، اگه بری Farhad-If You Go Away
106
9
1399/01/27