خیلی طول کشید، شاید به اندازه بهترین سالهای زندگی مامان بابا. چقدر غرق خودخواهی و زندگی خودمونیم. یادمه هر بار واسه یه ذره نزدیک شدن به چیزی که میخواستم میرفتم ، بابا میگفت پلک رو هم نذاشتم تا برگردی . یعنی ۱ شبانه روز نخوابیده بود😔 پدرم وارش رو ندید چون در بستر بیماریه . مادرم وارش رو دید اما در حال پرستاری از بابا. خواهرو برادرم وارش و دیدند اما با چشمایی که همیشه خیس بودن از غصه بابا. من وارش و دیدم در حالی که همش تو این فکر بودم که ای کاش بابا میدید. نمیدونم اون همه سال دوری واقعاً ارزش داشت یا نه. اما میدونم ما بچها خیلی خود خواهیم😔 من با سریال وارش یه خانواده بزرگ پیدا کردم. خانواده ای که هر شب بعد از پخش سریال به جای بابام بهم پیام دادن. خانواده ای که با اینکه بازی من خیلی وقت تموم شده هنوزم منو مامان وارش صدا میکنن. تو این روزا که زندگی خیلی بی رحم شده با من، شما تنها دل خوشی منید. ببخشید که جواب تک تک خوبیهاتونو نمیتونم بدم. خیلی دوستتون دارم. و خوشحالم که تو دنیایی که همش شده انتقام و نفرت هنوزم میشه خیلی دوست داشت. ❤️ اول ارزو میکنم همه مریضها خوب بشن و بعد ارزو میکنم همه مامان باباها به ثمر نشستن بچه هاشونو ببین. و آخرم اینکه مامان بابا ببخشید که اینقدر اذیتتون کردم عکس از @aliiyaghoubii 🙏🌹 #وارش #سریال #سریال_وارش #زندگی #خانواده #بابا #بازیگر #ارزو #الهام_طهموری #elhamtahmouri
16،465
832
1398/10/27