راستی خبرت بدهم  خواب ديده‌ام خانه‌ ی خريده‌ام  بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌ديوار ... هی بخند!  بی‌پرده بگويمت  چيزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد  فردا را به فال نيک خواهم گرفت  دارد همين لحظه يک فوج کبوتر سپيد  از فرازِ کوچه‌ی ما می‌گذرد  باد بوی نامهای کسان من می‌دهد  يادت می‌آيد رفته بودی  خبر از آرامش آسمان بياوری!؟  #سید_علی_صالحی
سانیا سالاری | راستی خبرت بدهم 
خواب ديده‌ام خانه‌ ی خريده‌ام 
بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌ديوار ... هی بخند! 
بی...
406
1399/06/24