مرداد۹۶ بود.برای گرفتن این سکانس دو جلسه برنامه ریزی شده بود.روز اول تمرین کردم و طبق معمول حس میکردم هیچی خوب نیست؛چون اول از همه خودم خوب نبودم،اصن نمی‌دونستم میخوام چی‌کار کنم!🙈 این وقتها که وقت لازم داری تا خودتو پیدا کنی و بعد هم پلانو، خیلی سریع همه آماده میشن😂 تا بعد از ظهر تمرین کردم باز خوب نشد یهو از یه گوشه‌ای شنیدم بازیگر نقش قاضی اجرای تئاتر داره،توی هوا زدم بهانه رو پیدا کردم و مث یک انسان فهیم اونو با لبخند بدرقه اجراش کردم در نتیجه کار تعطیل شد و من فرار کردم به گوشه تنهاییم و تا نصفه شب دوباره از اول نوشتم.قید داشته‌هامو زدم تا به نداشته‌هام برسم.حالا مسیر دیالوگ‌ها رو خیلی دوست داشتم و در حین نوشتن صحنه رو در ذهنم دیدم که یک عکس متحرکه که فقط داره یه جنگ رو ثبت میکنه؛دکوپاژش هم معلوم شد!!! فردا ۲۳ برداشت ۸ دقیقه‌ای گرفتیم و آخریش شد همین!همون دو جلسه انجام شد و عقب نیفتادیم.ولی من پیغام غریزه‌م رو جدی گرفتم؛ چون من دلی‌ام😂 فیلمسازی حقه‌بازیه فیلمساز هم از همه حقه‌باز تره😉 #coldsweat
90
1399/02/31