❄ ساعت سه بعد از ظهر تمام آن اطراف ناگهان بنفش میشد با رگه های سرخ و سبز و سرما چنان پاک و خالص میشد که یکدفعه آدم خیال میکرد به مقصد رسیده است. دیگر هیچ جا اثری از پلیدی نبود آنوقت شب به سرعت می رسید آنهم فقط در وسط نجد زیرا برفهای اطراف اعتنایی به تاریکی نداشتند و همچنان میدرخشیدند و تاریکی هیچ حریفشان نمی شد و کافی بود ماه و ستارگان هم وارد میدان شوند تا هیچ کم و کسری نباشد کار خیلی ساده بود و دیگر هیچ جا اثری از مسائل روانی پیدا نمیشد. فقط نمی بایست خودت را زیاد بپوشانی می بایست راه سرما را کمی باز بگذاری تا نزدیکت شود حتی می بایست بگذاری کمی یخ بزنی تا احساس کنی گرچه بیست سال دراز از عمرت میگذرد با پاکی فاصله ای نداری خداحافظ گاری کوپر / رومن گاری
19
1398/11/21