. برعکس اسطوره یونانی/غربی ادیپ که پسر پدر را برای تصاحب مادر ناخواسته میکشد، در اسطوره ایرانی این رستم (پدر) است که پسر (سهراب) را میکشد. اگر پدر فرمانروا باشد و پسر جامعه، در غرب، جامعه ناخواسته فرمانروا را کشته و در ایران فرمانروا همواره ناخواسته جامعه را کشته است. بنابراین رنج و احساس گناه انسان غربی بر از دست دادن فرمانروا (پدر) است و رنج جامعه ایرانی بر سلاخی شدن توسط پدر. انسان غربی در صدد جبران مافات فرمانروا کشی است و فرمانروای ایرانی در صدد جبران مافات جامعه کشی. انسان غربی سعی میکند زندگی بدون فرمانروا را بپذیرد و در درون خود بدون پدر (و با تکیه بر دموکراسی) زندگی کند و برای همین وقتی به دیگری یا همان شرق میرسد نقش پدری ظالم گرفته خشن ترین مناسبات استعماری را بر دیگری اعمال میکند. انسان ایرانی اما وقتی در قدرت است همواره ناخواسته فرزند کشی میکند و وقتی در جایگاه پسر یا همان جامعه است سعی میکند کشته شدن خود توسط پدر را بپذیرد و در عین ناراحتی و خشم نسبت به پدر، همچنان حق را به او داده و خود را قربانی ببیند. فرمانروای ایرانی حتی وقتی مرده همواره از تابوت خود (از مسیر خاطره/رسانه) بلند شده نسبت به کشتن جامعه طلب مغفرت میکند و چه بسا انسان ایرانی او را بخشیده بازگشت و قربانی شدن مجدد توسط او را طلب میکند. فرمانروای غربی اما هیچ وقت از تابوت خود بلند نمی شود جز با حس ترحم و تکریمی مصنوعی. پدر غربی همواره مرده است، پدر ایرانی حتی وقتی مرده، زنده است. اوست که غالب است. جامعه ای که سرنوشت محتوم خود را قربانی شدن توسط قدرت میداند رونق سوگواری را به ظهور میرساند. ایرانیان در سوگواری های خود، بر وضعیت خود در جایگاه قربانی میگریند و از طریق مناسک و نذری غم خود را تسکین می بخشند. اساسا برای همین است که سوگواری نقش مهمی در فرهنگ عمومی ایرانی ایفا میکند. ایرانی بین مرگ و مرگ از طریق سوگواری دومی را انتخاب میکند. او میداند که میمیرد، او میخواهد پیشاپیش و در سوگواری بمیرد. او از مرگ در سوگواری احساس افتخار میکند. او از قربانی شدن در راه پدر و توسط پدر لذت می برد. بنابراین، در ایران همیشه حق با پدر است. اوست که فقط و فقط به خاطر نشناختن پسر یا بهانه ای دیگر، ناخواسته جامعه را قربانی کرده است. اری، او همیشه برای قربانی کردن جامعه بهانه ای عمیق دارد. . پدر هیچ وقت مقصر نیست، جامعه هم مقصر نیست. در ایران هیچ وقت هیچ کس مقصر نیست. پدر باید ناخواسته بکشد و جامعه باید ناخواسته توسط پدر قربانی شود. بعد هم اشک ها و سوگواری ها، اشک ها و سوگواری ها.
1،731
119
1399/07/12