شمال، ميدون متل قو، بالاتر از ميدون دست راست سر نبش، خونه مامان اتی، سفره مهرشون پهن و چتر صميميتشون باز و لميده پای سفره خونه مامان اتی از لذت بخش ترين و دل انگيز ترين خاطرات و لحظات دوران كاری من در سينماست. مامان اتی پادرد داشت سخت راه می رفت، ولی برداشت بيستم و با همون انرژی بازي می كرد كه برداشت اول رو. انگار بازيگری تو ذاتشون بود و هر برداشت، با لحن و بازيشون همه رو متحير و شگفت زده می كردن، با همه خستگی خم به ابرو نمی آورد، از شور و عشقی كه به فيلم سازی آقای داوودنژاد داشت. اون سالها حدود 8 ، 9 سال پيش، من تازه وارد سينما شده بودم ولی پذيرش و گرمای عشق و صميميت و امنيت اين خانواده رو با همه وجود يادمه و چنان در خاطرم ثبت شده كه هر گز فراموش نمی كنم، عجب فيلمی عجب خاطراتی عجب غمی جناب آقای عليرضا داوودنژاد بزرگوار ، رضا و علی داوودنژاد عزيز و دوست داشتنی، سجاد و يحيی سپهری شكيب نازنين و صميمی و تك تك اعضای خانواده داوودنژاد، تسليت می گم، روحشون شاد، يادشون گرامی و ماندگار⚫️🙏😞 . . #تسلیت #مرهم #مامان_اتی #علیرضا_داوودنژاد #طنازطباطبایی
0
1397/08/19