عميقا دلم براى لحظه لحظه هاى تمرين ، اجرا و روى صحنه بودن تنگ شده بيقرارى هاى شروع اجرا و خستگى لذت بخش و نشئه كننده پايان اجرا براى چشم هاى نشسته به تماشا و حضور براى هم ضربان و هم نفس شدن در هواىِ هم براى هواى هم را داشتن براى نقش هايى كه فراموش نمى شوند براى خلق ، تمرين ها و نوشتن هايى كه تا حافظه ام كار مى كند فراموششان نمى كنم براى احساس مسئوليت در برابر چشم ها ، انديشه ها ، احساس ها و زندگى ها براى #احساس_مسئوليت كه ما همواره در تئاتر تمرينش مى كنيم تا ثانيه اى در زندگى فراموشمان نشود #مسئوليتى كه فراتر از يك كلمه است و انگار اين روزها كه ما تماشاگرانِ اجراى دولتمردان اين سرزمينيم ، براى آن ها مسئوليت در برابر ما كه هيچ ، گويى جز كسان خود در پشت صحنه هيچ يك از ما را نمى بينند حرف ها و اعمالشان نشان از يك اجراى كمدى سخيف دارد كه تماشاگران رفته رفته ناراحت تلف شدن عمرشان مى شود و سالن را ترك مى كنند قانون است كه وقتى اجراگران به مردم و حال و روزشان فكر نكنند و به انديشه براى آن ها وقت نگذارند ، مردم هم براى آن ها وقتى نمى گذارند و به ديدنشان نمى آيند اما اين قهر چاره كار نيست ، بالاخره دير يا زود نجات را در همدلى مى بينيم و دست در دست براى آبادى اين سرزمين تلاش مى كنيم ، بالاخره دير يا زود ما به هم احترام مى گذاريم بالاخره دير يا زود اجراهايمان را از سر مى گيريم تا بى مسئوليتى شما را پوشش دهيم ما از خودمان اجرا زياد سراغ داريم اجراى مردم به وقت همدلى در زلزله ها در قحطى ها در گرسنگى ها در خيريه ها ووووو و از شما هم اجرا زياد سراغ داريم در اتوبوس دانشگاه علوم و تحقيقات در مجلس در بنزين در دلار در خودرو در مسكن در آبان در هزار و يك درد بى درمان .... اين نوشتار مى خواست از دلتنگى #صحنه بگويد اما رنج امان من و ما و حتى كلمات را بريده است /. آبان هزار و سيصد و نود و نه #دلتنگ_تئاتر #تئاتر #حول_حالنا_الی_احسن_الحال #روزگار_غريب #مردم 📷: @hoseinhajibabaei 🍃
18،171
350
1399/08/07