بدون شک متهم ردیف اول آلوده شدن بسیاری از جوانان ایرانی به "فوتبال" توپهای پلاستیکی هستن، این دوستهای ناباب دوست داشتنی باعث و بانی اخمهای همسایه های محلی بودن که شیشه پنجره هاشون رو هر از چندگاهی "نو" می کردیم، همسایه هایی که گاه و بیگاه از بازکردن درب حیاط برای پس دادن توپ هامون خسته می شدند و با چاقو به جان آنها می افتادند و از بالای دیوار لاشه توپ را برایمان پس می فرستادند! چند ثانیه ای دلخور می شدیم و بلافاصله می گفتیم: خیالی نیست، یکی دیگه می خریم و این توپ پاره هم میشه لایه دوم! اصلا توپ تا دولایه نمی شد که قابل بازی کردن نبود! خیلی وقتا دو تا توپ نو می خریدیم و یکی رو همون لحظه با چاقو به اصطلاح "لایه" می کردیم ... معلم ورزش ها هم اکثرا با این توپهای خوش خط و خال مشکل داشتند، می گفتن با اینا بازی نکنین زانوهاتون آب میاره، راست می گفتن ولی عاشق کر و کور هست و بس ... توپهای به اصطلاح پرباد گرون تر از "کم باد ها" بودن ... توپهای پلاستیکی مارک "امید" یا "شقایق" اون روزها حکم "آدیداس" امروز رو داشت، توی هر محل معمولا یکی دو نفری بودن که بهتر از بقیه توپ دولایه درست می کردن، البته همه دستی برآتش داشتن، ..... خیلی ها ناخودآگاه معنای ضربه "کات دار" رو با این توپها یاد می گرفتن. توپهایی که شاید به نسبت "چهل تکه های آدیداس" خیلی ارزون تر بودن ، اما فقط با همونا میشد گل کوچیک بازی کرد و در حد لالیگا "یه پا دو پا" زد.... چندسالی هست که کمتر صدای بازی با این توپها رو توی کوچه ها می شنویم، حالا بعضیا بیشتر قدر اون دوستهای به اصطلاح ناباب رو می دونن و خیلیا اعتراف می کنن که اون توپها یه پا "استاد" بودن برای خودشون، از صدقه سر همین دوستای ناباب فوتبالیستهایی پدید می اومدن که توی چمن آزادی واسمون جادوگری می کردن .... خیلیا ارزش واقعی این توپها رو درک کردن ... پربیراه نیست اگه به این توپها لقب "استاد" بدیم .... استادان تکنیک ناب کمرنگ شده ...توپهای پلاستیکی فراموش شده ...
81
0
1398/04/13