باز آی دلبرا که دلم بی قرار توست وین جان بر لب آمده در انتظار توست در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست جز باده ای که در قدح غمگسار توست ساقی به دست باش که این مست می پرست چون خم ز پا نشست و هنوز خمار توست هر سوی موج فتنه گرفته ست و زین میان آسایشی که هست مرا در کنار توست سیری مباد سوخته ی تشنه کام را تا جرعه نوش چشمه شیرین گوار توست بیچاره دل که غارت عشقش به باد داد ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست هرگز زدل امید گل آوردنم نرفت این شاخ خشک زنده به بوی بهار توست ای سایه صبر کن که بر آید به کام دل آن آرزو که در دل امیدوار توست شاعر:هوشنگ ابتهاج خواننده:علیرضا قربانی #هوشنگ_ابتهاج #تسلیت#رامتین_کیان_پور#علیرضا_قربانی #سینما#آرتیست#بازیگر#متد_اکتینگ #ramtin_kianpour#artist#cinema#alirezaghorbani #hooshangebtehaj #hooshang_ebtehaj #alireza_ghorbani
12
1398/10/21