مهاجران «قسمت اول» دوستی داشتیم که پدرش گله دار یا همان دامدار بود ، گاو و گوسفندها را فروختند و آمدند شهر، افراد خانواده از پدر و پسرها هر کدام شروع به کارهای خدماتی کردند مثل رانندگی ، کارمندی و کارهای فنی و تاسیساتی و ساختمانی ، حالا خودشان هم شیرو گوشت را از مغازه می خریدند و مدام شاکی بودند که چرا محصولات گران شده . بعد از فوت پدر ، یکی از پسرها به دلیل نامناسب بودن شرایط کاری یا برای مناسب تر شدن شرایط اقتصادی به استرالیا مهاجرت کرد ، چندی پیش در اینستاگرام با هم صحبت می کردیم و از او پرسیدم آنجا چه کار می کند ؟ گفت کارگر یک گله دار شده و برای یک استرالیایی کار می کند و از پروار بودن گوسفندان آنجا می گفت و ... اینگونه بود که من مفهوم ژانر تراژدی آرام را در خارج از فیلم هم احساس کردم و بلند با خودم می اندیشم چگونه کشوری که توان حفظ ایجاد امنیت شغلی را ندارد نیروی کارش به تاراج رفته و پول کشورش بی پشتوانه و کم ارزش تر میشود ، مطمئنا حاکمیت مقصر اصلیست چون نتوانسته باور تاب آوری و فرهنگ آرمانی برای دنیای بهتر را در این خانواده ایجاد کند و نتوانسته شرایط مساعد برای حفظ و پیشرفت دامداری آنها را فراهم کند . قسمت دوم مهاجران در پست بعدی
![علی ملاقلیپور | مهاجران «قسمت اول»
دوستی داشتیم که پدرش گله دار یا همان دامدار بود ، گاو و گوسفندها را فروختند و آ... علی ملاقلیپور | مهاجران «قسمت اول»
دوستی داشتیم که پدرش گله دار یا همان دامدار بود ، گاو و گوسفندها را فروختند و آ...](https://instagram.fbtz1-5.fna.fbcdn.net/v/t51.2885-15/e35/123800778_3441548052566789_3299927466569507009_n.jpg?_nc_ht=instagram.fbtz1-5.fna.fbcdn.net&_nc_cat=105&_nc_ohc=gfi0q4vPm3UAX-hO5Wb&tp=18&oh=72c17c9daa4b1990cb7452f3f3bfd60d&oe=5FDBA190)
502
14
1399/08/16