دیدی میگن دلم واسه بچه گیم تنگ شده؟یا شما هم مثل من خلاف عادت موجود چیزی از کودکیتون یادتون نیست؟کودکی؟خیلی مبهم یادمه. مثلا اینجا که نمیدونم دقیقا چند سالمه،اهواز لب کارون، از اون روزا اینو یادمه که پدرم سد کرخه ، کارون ، و دز کار میکرد،ما میفرفتیم اونجا پیشش.میرفتیم سه دهلران، دشت عباس ، فکه ، روستای سرخه، منطقه عملیاتی فتح المبین،دزفول اندیمشک( پایگاه شکاری) شوش ، شوشتر (کاخ خشایار شاه ، (دانیال نبی) هفت تپه( چغازنبیل) ...تازه اینارو وقتی بزرگ شدم و دوباره رفتم فهمیدم.مردمان با صفا داشت اونجا✨.اگه برگردم به اون دوران شاید فقط کودکی کنم.بچه گی‌کنم‌.بگذریم. بزرگ شدم !خودمو دوست دارم بخاطر همه اتفاقایی(بخون بلاهایی) که سرم اومد. صبر کردم ، تحمل کردم ،و الان اینجام. ( اینجایی که هستم حتی یک هزارم جایی نیست که باید،ادامه داره )خودمو دوست دارم چون میدونم خودمم و خدام. خودمو دوست دارم چون یاد گرفتم باید اول خودتو دوست داشته باشی تا بتونی دیگرانو دوست داشته باشی.وارد دهه جدید زندگیم شدم. احساسم بر اینه.سپاس از همه ی کسایی که تحقیرم کردن ، ندیدم و تا تونستن محکم زدن✨🙏🏽چون مهم‌ترین دلیل بزرگ شدنم بود.خیلیا که متنفر بودن الان دوستن. و خیلیا که دوست بودن الان متنفر✨ولی زندگی ادامه داره و من همتونو دوست دارم. خدایا شکر برای همه چی✨🙏🏽 #miladkeymaram