«یک دختر زیباتر از رؤیای شبنم ها» ...کجا بود این شنیدم؟ فالگوش دل که بودم، پا به پای چشم و دستان قد دو تا کردم. کمی بعدش همی گفتم، به روی برگ کاغذ یا به روی دل نوشتم، یا درون آینه، این را نمی دانم. گمانم با زبان خامه و بی جامه ی عامه، قلم جان شد که بنویسد به لکنت این لغت: «قشنگ یعنی، تعبیر شاعر آنی اشکال» ...اندام ...احوال؟! ...چرا پس حال من، در شهر احساسم، درون متروی ذهنم دوان گم شد !؟ چنین پیچان، گریزان از برم چون شد؟ ۱۹/۶/۹۹ ایرانی #حس_ناب#رؤیا#کتاب#رفاه#آرامش#زن#زایش#زیبایی#زمین#گیتی#ارج#مهر
امیر نصیری یکتا | «یک دختر زیباتر از رؤیای شبنم ها»
...کجا بود این شنیدم؟
فالگوش دل که بودم، 
پا به پای چشم و دستان
ق...
0
1399/06/19