حال من خوب است ؛ نه اینکه همه چیزِ جهانم خوب باشد ، نه اینکه مشکلی نباشد ، حال من خوب است چون چشم وا کردم و آفتاب را دیدم ،و آسمان را که ابری نبود ! گنجشک ها روی سیم های برق ، غرق در خیالِ مزرعه ی انگور ، آواز می خواندند ، و کسی با گربه های سرخوش و بیخیالِ شهر ، کاری نداشت ! کودکان ، شاد بودند ، می دویدند و بازی می کردند ، و در چشم تمام آدم ها ، اشتیاق بی مانندی موج می زد ، انگار که همه شان عاشق بودند و انگار که خبرهای خوبی در راه بود ... حال من خوب است چون ایمان دارم که چیزی به خوب شدنِ حالِ جهانم نمانده ، چون می توانم زیبایی های دنیا را ببینم ، آرامش بگیرم و دستان مهربان خدا را ببوسم ، چون می توانم از لبخند دوستانم امید بگیرم و از اخمِ دشمنانم انگیزه ! حال من خوب است ، چون خواسته ام که خوب باشد. نرگس صرافیان طوفان
963
15
1398/07/24