پدر بزرگ خدا بیامرزم آدم ملاکی بو . کلی شالیزار وباغ چای وملک واملاک داشت . اما همیشه میگفت این دخترم سرور یعنی ( مادرم) دختر زحمت کشی بود . کار کردن رو دوست داشت . فصل شالی که میشد ، بیقراره کار بود . برا نماز صبح که پا میشدیم ،سرور لب چاه ظرفها رو شسته بود ، سفره صبحانه رو تراس پهن بود ، شیر دوشیده بود و گرم کرده بود ،صبحانه خورده بود ومال ما هم اماده گذاشته بود ونصف شالی رو هم تقریبا نشاء کرده بود ، بابا بزرگ میگفت از دستش عصبانی میشدم صداش میکردم میگفتم پس برای چی من کارگر گرفتم . ولی دوست داشت دیگه . از بچگی کاری بود . بابا بزرگ راست میگفت مادرم ، عشقم ، جانم . از کودکی شاهد زحماتت بودم . بابام خدا بیامرز میگفت ، مادرتون فقط همسرم نیست ، مادرمه ،پدرمه، خواهرمه، برادرمه ،شریکمه ،مدیرمه ،مادرتون شیر زنه . به معنای واقعی یک انسان ،یک همراه، یک رفیقه . مادرم ، مهربانم ، عزیزترینم ،باگذشتم ،مادر خسته از روزگارم دستان مهربانت را میبوسم . زاد روز زمینی شدنت مبارک. تولدت مبارررررررزک😘😘😘😘😘😘😘😘🥰🥰🥰🥰🥰😍😍😍😍😍 #مینا_نوروزی_فرد #سرور_علیدوست_مشکله #مهرداد_نوروزی_فرد #بهزاد^نوروزی_فرد #بهروز_نوروزی^فرد #علز_نوروزی_فرد #لیلی_نوروزی_فرد
2،321
251
1399/07/08