. ما دی ماه دوتا تولد داریم ؛ نوزدهم آیدین و بیست و دوم دی ماه شایان ... سمیرای عزیزم برای تولد شایان نوشت : شب تولد یک سالگی شایان من کنارش نبودم ، ما تصادف بدی کردیم و هر کدوم مون رو جدا کردند و هر کی رفت یه بیمارستان ، خیلی شب بدی بود بی تکلیف بودم و داغون ، اون شب تا صبح، برای من یه عمر گذشت از بچه هام دور بودم و بجای اینکه شمع کیکش رو فوت کنه شایانم تو سی سی یو بود ... هنوز که یازده سال از اون اتفاق گذشته، هنوزم شب تولدش برام یادآور اون خاطره تلخ ... میخوام بگم میدونم نباید الان که همه ناراحتن و داغونن اینو بگم اما هیچ چیز سخت تر از این نیست یه مادر از فرزندش دور باشه حالا میخواد اون یک ساله ش باشه یا بیست یا سی یا چهل سال... امشب در کنار شایانم وقتی شمع تولدش رو فوت میکرد و بلند بلند از آرزوهاش میگفت از خدای خودم خواستم که هیچ وقت هیچ مادری رو با بچه ش امتحان نکنه ،که خیلی سخته... و خدا را به مهربونی ش قسم دادم به قلب همه پدر و مادرهای داغدیده هواپیما اوکراین صبر بده... . . . تولدت مبارک پسرم❤
431
51
1398/10/22