The great Iranian poet ، saadi Like showers in springtime, let my tears flow / even rocks bitterly cry when lovers depart and go Who has drunk the poison of separation, knows / for those who hope against all hope, the same goes Tell the caravan leader the tale of the deluge in my eyes / that he might not take the camels out under such skies My eyes burn with the searing tears of desire / like sinners burning in inferno’s fire O long-awaited morning of night souls, I’m drained / as are fasting believers whom the long day has pained I seem to have said much about your love’s tale / compared to the unsaid, though, those said will pale Sa’di! Your heart’s gift of love was given you by Time / to stop it living is a height only Time will climb How much more shall I say?, what I already have, will do / the rest may not be told, even to those who ever with love rue .. به مناسبت زادروز شاعر پر آوازه ايراني، افصح المتكلمين شيخ اجل سعدي شيرازي🌹 بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران / کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران هر کاو شراب فرقت روزی چشیده باشد / داند که سخت باشد قطع امیدواران با ساربان بگویید احوال آب چشمم / تا بر شتر نبندد محمل به روز باران بگذاشتند ما را در دیده آب حسرت / گریان چو در قیامت چشم گناه کاران ای صبح شب نشینان، جانم به طاقت آمد / از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران چندین که برشمردم از ماجرای عشقت / اندوه دل نگفتم الا یک از هزاران سعدی، به روزگاران مهری نشسته بر دل / بیرون نمی توان کرد الا به روزگاران چندت کنم حکایت، شرح این قدر کفایت / باقی نمی توان گفت حتی به غم گساران
615
73
1399/02/01