یه تیکه ماه یه شب مثل همیشه وقتی چشامو بستم ماهو دیدم رو شونه م ستاره ها تو دستم از اون همه قشنگی که توی رویا داشتم یه تیکه ماه جدا شد نشست رو قلب خسته م تو شهر آرزوها فرشته ها رو دیدم تو اون همه هیاهو صدای دل شنیدم روی نگاه آهو چه قصه ها نوشتم قلم به دست گرفتم پرنده رو کشیدم خراشی رو تن شب صبحو برام فرستاد مسافر دلم شد طنین گرم فریاد سپیده زد دوباره اما نه مثل هر روز چشامو که واکردم یه دل کنارم افتاد از نقش چشم آهو از اشکای پرنده یه حوض آبی ساختم که ماهی توش بخنده حالا می خوام بمیرم برای اون کسی که با عشق من چشاشو به روی شب می بنده #شاعر_مهدی_طاهری از مجموعه#بنویس_دل #یه_تیکه_ماه#ردپای_خیال #شعر#ترانه#شاعر#ترانه_سرا#کتاب#نویسنده #گوینده#دکلمه#نریشن#نریتور#مجری#فیلمساز #بازیگر#سینما#تلویزیون#سریال#کلیپ#تبلیغات #فیلم_صنعتی#مستند#فیلمنامه #mehdi_taheri
58
8
1399/07/07