......من بطرز عجیبی گرفتار افکار و عادات غریبی شدم .................... اولا فکر می کنم که چون خیلی ها قراره بمیرن باید به طرز عجیبی به خوبی هاشون فکر کنم .............. و تا جایی که می تونم تلاش کنم و کاری برای ادمها انجام بدم .......... اما در ساعات پایانی روز ...وقتی تنها می شم به مرگ قریب الوقوع خودم فکر می کنم ....و از خودم می پرسم فلسفه حیات و ممات من چه بوده .......و اگر قرار نیست که نقشی تاثیر گذار در جهان هستی داشته باشم ..........فرو رفتن به کام مرگ شیرین است................. یادش بخیر شعر ارش کمانگیر .... چقدر در کودکی دلم می خواست ..آرش کمانگیر باشم ....و به مدد تیر اندیشه ام مرزی را تعیین کنم ............ اما بازی روزگار مرا ..به جای دیگری برد.............😤😤😤😤😤😤😤😤😤😤😤 یکی از عادات عجیب دیگرم این است که به محض بیرون رفتن از خانه و درست زمانی که نبایدبه صورتم دست بزنم ، ناگهان ابروی من خارش می گیرد !! و دوثانیه بعدکنار پلکم و به چند لحظه نمی کشد که یکی از گوشهام بشدت می خارد ....و بعد موهای سرم می خارد ...انگار با هم مسابقه گذاشته اند.....می دانم نباید دست بزنم اما.....بطرز عجیبی کودکی در من پدیدار می شود که خود مختاراست و ..........این وجه خودم را نمی شناختم 🙃🙃🙃😁🤔🤔😁😁 از دیگر عادات عجیبم در تمام ساعات شب تا سفیدی صبح انجام شغل شریف جابجایی مرسولات پستی است که محض رضای خدا و بی دلیل و خیلی جدی انجامش می دهم.....🌛🌜....روش کارم اینطور است که یک فیلم ناب برای دیدن می گذارم و تنها کاری که نمی کنم ، فیلم دیدن است ، در حالی که فیلم پخش می شود با سرعت سرسام اوری به جابجایی پیامهای خنده دار و جوک و ترانه و داستانک ها و ......در واتساپ مشغول می شوم و قصد دارم با ارسال این طنز ها همه را خوشحال کنم ....از این می گیرم به ان می دهم یک گروه که تمام می شود ..گروه بعدی را با اصرار شادمان می کنم ..دلم برای صدای خنده های همه تنگ شده ...دوستانم و اقوامم و....خلاصه اغلب سه هزار شماره تلفن داخل گوشی ام رو مستفیظ می کنم به فیض شادمانی ..! و با حرارت و جدیت پست ها را برای همه می فرستم ....و خب گاهی کسانی یادم می روند و یا برای گروههایی چند باره می فرستم ....از شدت خواب در حال مردنم ، فیلم تمام شده ، هوا روشن شده ....و من باز دارم جابجا می کنم تا همه بخندند و اگر کسی خواب است فردا که بیدار شد بخواند و بخندد.....🌞 و یکی نیست مرا از برق بکشد .... یا از من بپرسد : پستچی کی بودی تو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ #شهره_لرستانی #ودودلرستانی
88
1398/12/25