. چرا نمی توان هم انقلابی بود و هم حکومتی؟ چرا این دو با هم در تعارض اند؟ . 💡برای اداره هر جمعیتی عده ای در سمت حکومت می ایستند و عده ای در سمت جامعه. حکومت کنندگان وظیفه وضع و اعمال قواعد بازی را بر عهده دارند و بر حکومت شوندگان است تا با زیست ذیل قواعد حکومت زندگی خود را رقم بزنند و (در شرایط ایده آل) با گزارش وجوه ناعادلانه به حکومت کنندگان از آنها بخواهند قواعد جدیدی را وضع کنند. این بدین معنی است که حکومت سمت اعمال قدرت است و جامعه سمت تاثیر پذیری از قدرت، حکومت محل تاثیر است و جامعه محل تاثر. . 💡انقلاب در معنای لغوی خود همواره نوعی شورش، خط شکنی، بر هم زدن وضع موجود و تخریب سازنده را به همراه دارد و این مفهوم از قضا با مذهب به معنی سیاسی آن نیز در تناسب است. وظیفه مذهب سیاسی رهانیدن بشر از یوغ طواغیت/ نظام های سلطه و ایجاد بستر برای کشف استعداد و یکتا پرستی انسان است. نظام های سلطه هم فقط دول متخاصم و کشورهای غربی نیستند، هر نیرویی که خارج از توازن بر انسان اعمال شده در حالی که نتواند مشروعیت خود را توجیه کند جز نظام سلطه محسوب میشود. این نظام سلطه میتواند مردسالاری، سرمایه داری، قدرت سیاسی و ... باشد؛ کارکرد نظام سلطه یک طرفه کردن روابط قدرت و بستن راه برای به چالش کشیدن قدرت مسلط است. . 💡 از آنجایی که احتمال شکل گیری نظام های سلطه فقط در مجرای اعمال قدرت وجود دارد، بنابراین طبیعی است که حکومت کنندگان (خواسته یا ناخواسته) باعث و بانی نظام های سلطه باشند. بگذریم که بهترین حکومتها هم گرایش به سکون، حفظ وضع موجود و مصلحت ها دارند و این میتواند برای نظام های سلطه حاشیه امن ایجاد کند. . 💡اینجا وظیفه انقلابیون است که با رصد حکومتها، نظام های گوناگون سلطه را کشف کرده و با مقاومت و شوریدن علیه آنان در صدد اصلاح بربیایند. بنابراین تقلای یک انقلابی تغییر جبر حاکم است. و این از اساس وظیفه مذهب است. وظیفه مذهب توانمند کردن انسان برای مبارزه و رها بخشی او از زندان های مختلف اجتماعی است. 💡در این میان نمی توان مجری نظام های سلطه و یا کارگزار آن بود و در عین حال علیه آن شورید. غیر ممکن است. انقلابی نمی تواند مجری قانون باشد، و در عین حال علیه آن بشورد. انقلابی نمی تواند امتداد جبر و نماینده آن باشد و در عین حال در کنشی خاص رهایی خود و دیگران را رقم بزند. انقلابی همواره در سمت جامعه ایستاده و تلاش میکند با شوریدن و مقاومت خود بستر تغییر نظام های سلطه به نظام های عادلانه را فراهم آورد. مسأله یک انقلابی ایجاد قسط است. بیشتر خواهم نوشت.
1،498
200
1398/10/20