امروز که خبر درگذشت استاد بدرالزمان قریب را شنیدم پرتاب شدم به اسفند ۱۳۷۷. خبرنگار روزنامه مناطق آزاد بودم و برای تهیه گزارش از «جشن نوروز در تخت جمشید» به شیراز رفته بودم. مهم‌ترین مورخان و زبان‌شناسان و پژوهشگران فرهنگ به این همایش دعوت شده بودند و شنیدن سخنان جذاب آن‌ها در کنار پرسه‌زدن هر روزه همراه‌شان در ویرانه‌های پایتخت باستانی ایران برای من هم‌چو رؤیایی شیرین و‌دست‌نیافتنی بود. صبح‌ها که در تخت جمشید (محل کارمان) از مینی‌بوس پیاده می‌شدیم انگار روح تاریخ در آن تن‌های پیر حلول می‌کرد و ناگهان به تکاپو و حرکت‌شان وامی‌داشت. تا بعدازظهر در چادرهایی که از زمان جشن‌های ۲۵۰۰ ساله دوران پهلوی برپا بود (و اکنون دیگر نیست) سخنرانی می‌کردند و شاداب و چابک پله‌های تخت جمشید را پایین و بالا می‌رفتند و از تالاری به کاخی دیگر سرک می‌کشیدند و برای هرکه سوآلی داشت سخن می‌گفتند. من گزارش‌‌ها و مصاحبه‌هایم را از دفتر رسانه‌ها در تخت جمشید برای روزنامه فاکس می‌کردم و سردبیرم علیرضا فرهمند هر روز آن‌ها را در صفحه اول چاپ می‌کرد. چارشنبه‌سوری را همراه با پیران خردمند در کنار دریاچه‌ی مهارلو شادمان و پای‌کوبان از روی آتش پریدیم و من -که از جوانی پیر بوده‌ام- همراه آن‌ها زودتر از بقیه به هتل برگشتم تا گزارش‌هایم را تمام کنم. فردا روز آخر بود و همایش با برگزاری جشنی هم‌زمان با تحویل سال در تخت جمشید به پایان می‌رسید. وقتی که مینی‌بوس به نزدیکی هتل رسید وضعیت غیرعادی بود. چماقداران گروه فشار هتل را محاصره کرده بودند و قصد داشتند مهمانانی را که برای زنده کردن آیین‌های «طاغوتی» به شیراز آمده بودند شبانه از شهر بیرون کنند و مانع از برگزاری جشن فردا شوند. پیران فرزانه همه وحشت کرده بودند. پس از ساعتی بالاخره موفق شدیم با حمایت پلیس و از در پشتی هتل که به کوچه‌ای راه داشت به اتاق‌های‌مان برویم. من تا صبح از این که در کشوری زندگی می‌کنم که احمق‌ها زورشان زیاد است گریه کردم و صبح زود همراه با پیران سحرخیز با اولین پرواز به تهران برگشتم. حسرت برگزاری جشن نوروز در تخت‌جمشید بر دل همه‌مان ماند اما برای من لذت شیرین نشستن در کنار آن چشمه‌های زلال جوشنده فرهنگ و تاریخ ایران هنوز هم تازه است. در عکس نشسته از چپ اساتید کتایون مزداپور، بدرالزمان قریب و علی حصوری دیده می‌شوند. نفر سوم ایستاده از چپ توی سایه منم و نفر جلویی‌ام استاد عبدالمجید ارفعی است، نخستین کسی که توانست منشور کوروش را بخواند. جان‌های پاک‌شان به سلامت باد.
علیرضا معتمدی | امروز که خبر درگذشت استاد بدرالزمان قریب را شنیدم پرتاب شدم به اسفند ۱۳۷۷. خبرنگار روزنامه مناطق آ...
12
1399/05/07