در نیست راه نیست شب نیست ماه نیست نه روز و نه آفتاب، ما بیرونِ زمان ایستادهایم با دشنهی تلخی در گُردههایِمان. هیچکس با هیچکس سخن نمیگوید که خاموشی به هزار زبان در سخن است. در مردگانِ خویش نظر میبندیم با طرحِ خندهیی، و نوبتِ خود را انتظار میکشیم بیهیچ خندهیی! ا. بامداد ۱۵ فروردینِ ۱۳۵۱ ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹
14،847
245
1399/02/22