پای غرور غـرور لعنتيم مي گـه برو ديگه نگاش نكن بذار تو حسرت بمونه خودت رو خاك پاش نكن اما دلم پر می كشه تو گوش من داد می زنه اين مهـربون مال منه بيخودی زابراش نكن خيره بمون توی چشـاش بذار صداتو بشنوه توی خرابه های دل همين طوری رهاش نكن غرورو زير پا بذار بهش بگو دوسش داری بهش بگو نفس تویی ، بگو بره کم می آری بشكن سـكوتو ، روی لب زمزمـه ی خنده بپاش حرفي بزن ، كاری بكن ، منتظر چيزی نباش بذار بگن دیوونه ای منت اونو می کشی اما نمی دونه کسی تو زنده ای با خنده هاش هر کی یه روز اسیر می شه مث يه خورشيد توی شب باید ستـاره باشی و پاتو بـذاری تو شباش غرورو زير پا بذار بهش بگو دوسش داری بهش بگو نفس تویی ، بگو بره کم می آری #شاعر_مهدی_طاهری از مجموعه#عطر_سیب #ردپای_خیال#شعر#ترانه#کتاب #شاعر#ترانه_سرا#نویسنده#دکلمه#گوینده #دوبله#نریشن#نریتور#فیلمساز#تبلیغات#مستند #فیلم_صنعتی#بازیگر#سینما#تلویزیون#سریال#مجری #mehdi_taheri
مهدی طاهری | پای غرور

غـرور لعنتيم مي گـه برو ديگه نگاش نكن 
بذار تو حسرت بمونه خودت رو خاك پاش نكن
اما دلم...
11
1399/05/29