سوسن و نعيمه جانم،خواهر از دست داديد، رفيق از دست داديد، همدم و مونس از دست داديد... آتش، آتش، آتش گرفته ايد، قلبتان دردَش وصف شدنى نيست، دنيايتان بهم ريخته است چون عشقى بزرگ از دست داديد ميدانم اما من هم خواهر كوچك شما، براى من كوچك ، براى منى كه اينجا نشسته ام و بهت زده نگاه ميكنم و نميدانم براى نبودنِ ماهى اشك بريزم يا براى غمِ سنگين قلبهاى شما و نميدانم براى كدامتان سوگوارى كنم چگونه مرهم شوم وقتى لبهايم قفل است و دست هايم ناتوان از نوشتن خواهرانم اين لحظه ها را دوام بياوريد سوسنم ديدم نوشتى ماهى قهرمان تو است و تو اين را ميدانى كه قهرمانِ منى، تو فرمانده اى و تسليم شدنِ فرمانده ها براى سربازان بسيار سخت است ، تسليم نشو فرمانده قهرمان من بخاطر منِ كوچك ايستادگى كن اين لحظه هاى پراز درد را .. نعيمه جانم هميشه قدرتمندانه لحظه هاى سخت را تاب آورده اى، خواهرم اينبار هم ايستادگى كن، صبورى كن، ليدر بودى هميشه ،يادت نرود كه اينبار هم مثال گذشته بايد قدرمتندانه بلند شوى من ايمان دارم روزى دوباره همديگر را ملاقات خواهيم كرد پرواز كرد و ما اين پرواز را تا روزى كه پرواز كنيم به خاطر ميسپاريم وميدانم كه ميدانيد روزى همه ما پرواز خواهيم كرد 🕊
غزاله جزایری | سوسن و نعيمه جانم،خواهر از دست داديد، رفيق از دست داديد، همدم و مونس از دست داديد...
آتش، آتش، آتش ...
27
1399/05/17