۷ سال پیش بود که با شعف از حس غرورتون بعد از اولین اجراتون تو برادوی برام تعریف کردین.چقدر خاطره گفتین و قرار بود بعد از تدوین براتون بفرستم.مشغله و روزمرگی زندگی شاید فرصت نداد بهم. یادمه بچه که بودم پدرم وقتی میخواست از شما تعریف کنه میگفت وحدت خیلی خوشمزه بازی میکنه و من همیشه به خودم میگفتم مگه نون خامه ایه؟این چه تعریف کردنیه اخه؟ زمان گذشت تا ملاقاتم با ناصرخان ملک مطیعی ،گفت امیرجان عاشق سریال شمس العماره و دودکشم ،خیلی خوشمزه بازی کردی تو هردوشون ،یهو تو اون لحظه پرتاب شدم به بچگیم و ... دونه دونه قطعات پازل خاطرات نوستالژیکمون از بینمون دارن میرن و ما موندیم و تابلو زندگی پیش رو و این حس که آیا بین رنگهای این تابلو رنگ شادی هم هنوز پیدا میشه ؟ نمیدونم چرا دلم هوای فیلم #صدسال_به_این_سالها ی سامان مقدم رو کرده.... غرق ارامش باشید و روحتون شاد🙏 تمام خاطراتی که تعریف کردین رو یک روز اماده میکنم
4
1399/07/16