نم نم بارون زده بود و اونهمه برگ ، انگارى جعبه مداد رنگی پخش شده باشه روی زمین از هر کدوم چندتایی جمع کردم و روی نیمکت خالی جا گرفتم . به ترتیب قد چیدمشون روی هم که مجموعشون شد یک برگ بزرگ چند رنگ . حالا من بودم و اون همه دلبری و چشم نوازی پاییزی که صداشون رو شنیدم ...برگها می گفتن " پاییزه دیگه هرکاریش کنی خوشگله ، بعد از اون گرما و سبزي و سکون سوزان یکهو میاد با باد و رعد و بارون تا فرصت بده طبیعت با برگریزون کمی خودش رو جمع کنه و تجدید قوا . پاییزه دیگه هر کاریش کنی به دلت میشینه رنگهای زرد و قرمز و نارنجیش ، آب رفتن و كوتاهى روزهاش صداها و حرفهاش و يكهو سكوت.🍁🍂🍁🍂 پاییزه
384
13
1399/07/03