. پند حافظ این چه شوریست که در دور قمر میبینم هم آفاق پر از فتنه و شر میبینم هر کسی روز بهی می طلبد از ایام علت آنست,که هر روز بدتر میبینم ابلهان را همه شربت ز گلاب و قندست قوت دانا همه از خون جگر میبینم اسب تازی شده مجروح به زیر پالان طوق زرین همه بر گردن خر میبینم دختران را همه در جنگ و جدل با مادر پسران را همه بدخواه پدر میبینم هیچ رحمی نه برادر به برادر دارد هیچ شفقت نه پدر را به پسر میبینم پند حافظ بشنو و خواجه برو نیکی کن که من این پند به از گنج ُ گُهر میبینم
26
2
1398/10/16