‎راه رفتن بر جای پای روزگاری که جنگ آدمهای یک شهر را به دو دسته کرده بود و ايستادن كنار دیواری که نگاه حسرت و دلتنگی بر عمقش نفوذ کرده مو بر تن راست میكرد ... یاد بودها بوی خون میداد و لرزه بر اندام ، خنده بر لب خشک میشد ...! ‎اکتبر سي سال قبل بود كه یکی شدند و امروز بخاطر همين پوست اندازی های غریبش بهترین دنیا برای مردمش و مهاجران است . ‎و ما هنوز در مسيريم...! #berlin
سپیده علایی | ‎راه رفتن بر جای پای روزگاری که جنگ آدمهای یک شهر را به دو دسته کرده بود و ايستادن كنار دیواری که ...
50
1399/07/14