هوالحکیم انگار باید به نبودنت عادت بکنیم ... این چهارسال که نبودی برای ما چهل سال گذشت و برای پدر و مادرت چهارصد سال. شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت فراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفت چقدر از بیست و یکم دیماه بدم می آید. از روزی که تو را از ما گرفت. کاش هیچ وقت تقویم دیواریمان به دیماه نمی رسید. هر چند که اینروزها تنها کسی که جای خالی تو را برایم پر می کند همین دیواری است که عکس تو را روی آن نصب کرده ام. امیرعلی جان! بچه های تفحص می گفتند تا شهدا اراده نکنند ما پیدایشان نمی کنیم ؛ پسر خوب! رفیق! عزیز من! داداش! خیال برگشتن نداری؟ جنگ سوریه تمام شد. همۀ رزمنده ها آمدند. اما تو هنوز آنجا هستی؛ در حوالی خانطومان. حتماً کارت تمام نشده که نمی آیی. چند روز پیش به خورشید گفتم سلامم را به شهید محمدیان برسان. خوشابحالش که هر روز سر ساعت عاشقی تو را زیارت می کند. از خورشید خوشحالتر زمینی است که تو در آغوشش آرمیده ای. طِبْتُمْ، وَطابَتِ الْأَرْضُ‏ [اَنْتُم]‏ الَّتى‏ فيها دُفِنْتُمْ ... به راستى پاكيزه شديد و پاكيزه گشت آن زمينى كه شما در آن مدفون شديد. ما که توفیق زیارت آنجا را نداریم اما اینجا یک تکه از بهشت حضرت زهرا سلام الله علیها را بنامت زده ایم تا به وقت دلتنگی سرمان را روی سنگ مزارت بگذاریم. بیشتر از این مزاحمت نمیشوم. اینجا همه چیز مرتب است. غیر از وقتهایی که اسم تو می آید و دلهایمان بهم می ریزد. آقای شهید! هوایمان را داشته باش. خودمان به تو می سپاریم تا دنیا اسیرمان نکند. يا لَيْتَنى‏ كُنْتُ مَعَكُمْ، فَاَفُوزَ مَعَكُمْ اى كاش من هم با شما بودم كه با شما رستگار گردم. #شهید_محمدیان #شهرک_شهید_بروجردی #خانطومان #مدافع_حرم #شهید_گمنام
حمید بناء | هوالحکیم

انگار باید به نبودنت عادت بکنیم ...
این چهارسال که نبودی برای ما چهل سال گذشت و برای پدر ...
28
1398/10/10