"باران، تصورِ من از آسمان وُ ابر وُ ريشه. باران ، پايانِ تشنگي،پرسه هاي هميشه. من، آغازِ ريلِ مبهمِ كوچ. من، در انتظار پيوستن روز. من، بي تو، با لذتِ لحظه اي از تو. تو، تصورِ من از آسمان وُ ابر وُ ريشه. تو، پايان تشنگي ،پرسه هاي هميشه." (بابک.تابستان 90) پ.ن:هنوز هم هیچکس نمی تونه مثل من بخندونه،حتی خودم رو!
بابک بهشاد | "باران،
 تصورِ من از آسمان وُ ابر وُ ريشه.
باران ،
پايانِ تشنگي،پرسه هاي هميشه.
من،
آغازِ ريلِ مبهم...
50
1398/07/12