بازهم میانِ میانهِ خرداد آمد و باری دِگر قَلَمی به دست گرفته و تمامِ قلم های نداشته ام را به یاد آوردم،به یاد آوردم که از هیچ تَر به هیچ رسیدن چه مَشقّت هایی را بر من تحمیل کرد،به یاد آوردم که دست به زانو گذاشتن و به پا خواستن چه بر سرِ روزهایم آورد و من خَم به اَبرو نیاورده و هیچِ این دشواری ها را با هیچکس شریک نشدم،سالِ عجیبی سِپَری شد و بسیار دریافتم که به چه میزان اندَکَم،سالی با اشتباهات و اتفاقاتِ گوناگون که در همین احوالاتِ جوانی پیرتر از پیرَم کرد اما آموختم و آموختم و آموختم؛هر چند به گزاف اما،آموختم.امید دارم به آنکه هرچه پیش رَوَد خوش شَوَد،زیرا شما همراهان را در جَوار دارم،از خانواده گرفته تا همکاران و دوست و رَفیق های هیچ وقت نداشته(جز عزیزانِ جانم)ممنونم و ممنونم و ممنون که این حقیر را تاب آوردند و همینطور از تمامِ افرادی که با ناجوانمردی هایشان فعل های سه باره تکرار شده آموختن را به یک بار تکرار شده تبدیل کردند نیز به یکباره ممنونم. سپاس از تبریکات و الطافِ بسیارِتان که این اندک را از شوق و شَعَف لبریز کرد. . . پ.ن:عکس ها سیر تکاملی اینجانب و دو عکس انتهایی مربوط به سریال عِض میباشد. نهم خرداد یک هزار و سیصد و نود و هشت دست بوسِتان: #مبین_سالم_پور
1،720
38
1398/03/11