از صمیم قلب برای این فرشته برای این هنرمند ماه چهره خلیلی و خانواده محترم شون متاثر شدم و حس هم دردی من با کودک بداهه ی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! چرا تو غمگین گشته ای گویی که مصکین گشته ای من همون ام که پس از روزی که شب بود در سحرگاه ی سنگر سرد در کنار تو نشستم گریه های کودکی را با تمام لحظه های خسته گی را گذشتم _____________ ناله نکن ای روزگار گریه ها از روزگار گشته خموش غصه ها بر دوش ما بس جفا ای روزگار ای روزگار ای روزگار بازم به این نقطه ی شهر رسیده ام اما نبود از تو نشانی آسمان ابری بود بس زندگی سختی بود بس دل او زجرها کشید و تو ندیدی گریه مکن ای روزگار گریه مکن ای روزگار گریه مکن ای روزگار همه هفته هایی که رفتی سفر همه ی هفته هایی که تو رفتی سفر من مانده ام با تو ولی بی خبر من مانده ام با تو ولی بی خبر گریه نکن ای روزگار گریه نکن ای روزگار تابستان ۹۹ تهران شهره قربانی نژاد
382
22
1399/05/17