. . و من حیوانی خانگی داشتم نامش:"ماهی" بزرگتر از من با چشمانی وق زده همیشه وارونه کمی دوست کمی مهربان پیچیده در لباس مادرم می گشت در میان آدم ها صدا می زد :"آب!" هر بار که باز می کردم دکمه های سرخ دامنش . "ماهی های سرخ لباس های مادرشان را به دریا می ریزند!" . . ___________ . . . . . . . . . « خوابهای من هر روز صبح با دیدن تو تعبیر می‌شوند » -مجموعه شعر- #مریم_پالیزبان طراح #هما_دلورای نشر بن گاه سال ۱۳۷۹
مریم پالیزبان | .
.
و من حیوانی خانگی داشتم
نامش:"ماهی"
بزرگتر از من
با چشمانی وق زده
همیشه وارونه 
کمی دوست 
کمی م...
41
1398/10/11