درود عزيزان چقدر امروز و ديروز يادت بودم دايى جون روحت متعالى روز شهادتت يادمه.. ياد بچگيم افتادم . با اون دوچرخه ٢٨ (سه اژدهات) سوارم مى كردى ،مى گفتى بريم دور بزنيم دايى،واقعا جنست فرق مى كرد مهربون،آروم،وطن پرست،تسليم،آدم حسابى،شجاع.. عزيز، اجازه رفتن به جبهه رو نداد گفت زوده برات.. اما ازت يه نامه موند ؛گفته بودى دشمن تو خاكمونه ايران، بايد رفت ،عزيز جون،مادر حلالم كن به حرفت گوش نكردم و رفتى. خبر اومد😔 ٦/٥/٦١ ،تو عمليات رمضان پاسگاه زيد به ديدار معبود رفتى پس از ١٣ سال مفقوديت، سال ٧٤ پيكرت برگشت روح همه شهدا متعالى و از خدا مى خوام به تماميه مادران و پدرانى كه فرزند از دست دادن عزت و صبر نصيبشون بشه هميشه تو ذهنم هستى دايى جون ❤️ابوالحسن علامى❤️
هادی کاظمی | درود عزيزان

چقدر امروز و ديروز يادت بودم دايى جون
روحت متعالى روز شهادتت يادمه.. 
ياد بچگيم افتادم...
662
1399/07/01