. او رفت،من متولد شدم. او گذشت،من جان گرفتم. او فدا کرد،من بزرگ شدم. او بخشید،من امید را فریاد شدم. او داد،من پس ندادم. از او گرفتند،او تنها سکوت بود. او به آنچه می کرد مومن بود. من وارث نگاه دیروز او. او جانش را برای آرمانی بزرگ داد؟ من سهمم را در مقام بزرگ او ادا کردم؟ او جانش را بیهوده سپر بلا کرد من بیهوده زندگی یافتم. تا تویی تا اهریمنی، چپاول گره جان و روح من باشد عمو علیرضا...۵۷/۱۲/۵(عروج) 🌻 برسان به شکوفه ها به باران سلام ما را🌻
1،231
0
1399/08/01