امروز و در پیِ روشنگریِ خورشیدِ حقیقت و آگاهی و در پیِ پرواز روح انسانهایی که میتوانستند چیزی به این جهان افزون کنند و در عوض با ترقهبازیهای نابخردانه جانشان گرفته شد... و در پیِ وقاحت بیمرزِ بازاریانِ فساد و بلوا و در پیِ دشمن خواندن مردم معترض این سرزمین و در پیِ به رسمیت نشناختنِ حق اعتراض برای مردم و در نتیجه سرکوبهای ادواری و در پیِ چپاول سازماندهی شده و در مقابل فشار گسترده بر مردم و در پیِ رسوایی تازهی حاکمیت دروغ در پیِ خشمی سی و دو ساله، خشمی گلو سوز که با تکرار وقاحت و تکرار ناسزاگویی مقامات و تکرار سرکوب اعتراضات و تکرار نمایشهای نخنما شده خونینتر شد و با در خطر انداختن جان میلیونها انسان، بیآنکه توانِ سادهی تشخیص تفاوت هواپیمای مسافربری را با موشک کروز داشته باشید!... و در پیِ باوری قطعی به اصلاحناپذیر بودن ساختارِ قدرت بیلرزش صدا و با بلندی آوا میگویم: احقاق حقوق انسان ایرانی را نه از مجلستان امید دارم، نه از عدلیه، نه با عزل نخودچیهای سفرهتان محقق میشود نه با محاکمهی دانههای کمی درشتتر شما. خونِ پدرِ من و خون هزاران شهید وطن که برای مردم سرزمین جانفدا کردند با خون مردم آبان و خون درویش و خون معترض و خون کولبر و خونهای دیگری که ریختید درهم آمیخته و میدانم روزی سِیلی خروشان خواهد شد تا معنای سیلی را فهم کنید!... مرا و ما را با شما کاری نیست ترجیح میدهم تا زمانی که پشتتان به گلوله و سلاح و مزدور گرمست و میزتان مستحکم، در بیانِ لرزان و حقیرتان در شمارِ «خس و خاشاک» «اراذل و اوباش» و... قرار داشته باشم. محمدهادی کاویانی ۲۳/دی/۱۳۹۸ در سالروزِ عزیمتِ آخر پدرم «حمید کاویانی» برای دفاع از مردم سرزمین ایران.(۲۳/دی/۱۳۶۶)
162
22
1398/10/22