من بى خواب ام در تمامى شب ها تو بيا و بگو به كجاى جهان روم اى دوست كه روئيَت رويَت مُسكنِ دردهاى آوارگى ام شود . دورى از ديار كبوتريست در آسمان كه نقطه اى سپيد مى شود و تمام شب ها و خواب ها از آن شب سپيد مى شونـد . ديار روستائيست اما كه رود آب شيرين آن از قلب ِ معشوق چكه مى كند سرچشمه ، چشم هاى من است اى دوست روزگارى اين اشك هاى شيرين من از اين خاك شور به تو خواهد رسيد و به زلالى در كف دست هاى كوچكت مرا سر خواهى كشيد . من بى خواب ام در تمامى شب ها و كوچه بى خواب است من بى خواب ام در تمامى شب ها و خيابان بى خواب است من بى خواب ام در تمامى شب ها و سربازان به پاسِ وطن پُست مى دهند و پُست مى كنند فكر به معشوقه هاى وطنى و صبح را بى خواب سرمه چشم مى كنند . من اما در وطنِ بى تو خوابِ دردآور ِخيابان گردِ آواره اى بى خواب ام كه معشوق در گوشه اى از همين خيابان ها تَركش گفته است و تَركش هاى نبودنت در بدنم سبز مى شوند من سبز مى شوم درختى پُر از سايه و بى سايه آرامسايشگاهى براى كبوتران بازگشته از دورى تو اگر از آن سوى صبح زمين وُ شب ستاره ها بازگشتى گشتى به من بزن به بوسه اى مستم كن و دوباره مرا به دريا ببر ميان جنگ موج آب هاى شور و شيرين خزر به دشتِ نيلوفرهاى آبى انزلى و اسب هاى وحشى دشت . بى خواب به جاده مى زنم و در هر پيچ ، پيچكى بر جاى خاليت بر صندلى جوانه مى زند . من درخت مى شوم ماشين درخت مى شود خيابان درخت مى شود من نام يك كوچه مى شوم كوچه درخت مى شود تا تو راه خانه را گم نكنى ما همه با هم در اين وطن بيداريم و ما همه بى هم در اين وطن بى خوابيم سجاد افشاريان نهم شهريور هزار و سيصد و نود و نه / تهران #سجاد_افشاريان #شعر 📷 : @alieusefi
20،108
542
1399/06/09