پاييز رو انتظار می کشم.دل تنگش بودم. پا مى ذارم تو کوچه ی پاییز. هميشه نيمه ی دوم شهريور كه رد مي شه، بى تاب مي شم و دلم رو شش دانگ می سپرم به پاییز. من شش ماهه به دنیا اومدم. انتظار هر چيز بی طاقتم می کنه. از اون ور ذوق رسیدن هرچيزی که منتظرش بودم منو مي کشه. واسه رسیدن پاييز در هر شرايطى ذوق دارم. پاييز برام معجزه ست. از پاييز خاطرات زيادى دارم كه مي برتم اون دور دورا كه ياد آوریش برام خيلى قشنگه. پیاده راه رفتن از مدرسه تا خونه زير بارون و ديدن روزنامه مجله هاى سينمايى ، رفتن خونه ی خاله و خوردن آش دور هم، تو روياها غرق شدن و ....براى من هر پاييز يه قصه داره. شايد هم فقط خاطرات پاييزه كه برام ماندگار مي شه. حالم تو پاييز خیلی خوبه. بيشتر مي خندم، بيشتر مي نویسم، بيشتر همه رو دوست دارم، بيشتر فعاليت مي کنم و آرامش بيشتری دارم. اين انرژى كه پاييز به من مي ده طعم زندگي م رو عوض مي کنه. انگار تمام لحظات ش رو حس مي کنم. با جون و دل زندگی ش می کنم. انگار زندگى برام تو پاييز بيشتر جريان داره. دوستت دارم پاييز برگ ریز که با همه ی تناقض خزان زده ت برام پر خير و بركتی. منتظرتم! #پاييز #🍁#🍂#🌾#
1،094
32
1398/06/28