. شهر ما را خواب برد قایقش را آب برد گریه ها را شب به شب با خودش مهتاب برد کودک بی خانه را کولی بی نان برد چشم خواب آلوده را خلسه در اعماق برد دخت بی سامانه را کرکس خیابان برد گوژپشت کوچه را مرگ بی اخبار برد لایق و شایسته را کشورم از یاد برد عقل های ساده را روبه صیاد برد راویان جور را چوبه‌ی اعدام برد احترام سجده را ملجم دوران برد عزت شاهانه را شیشه و تریاک برد راحتی در خانه را سوسه‌ی اشرار برد کشورم ایران را گریه‌ی تمساح برد شعر ((رزگار فیض الهی))
رزگار فیض‌الهی | .
شهر ما را خواب برد
قایقش را آب برد

گریه ها را شب به شب
با خودش مهتاب برد

کودک بی خانه را
کولی ب...
43
1398/12/08