گاهی انگار هزار سال میگذره از زمانی که خودش هیچ نبود. نگاه به افق نامعلوم(الکی). دیگران که هیچ؛ حتی خودمان را گول میزنیم ، که مثلا من در دور دستها، در آن افق نامعلوم، در پس تصور و رویا، دورتر از هزاران هزار سرزمین ناهموار، چیز دیگری را میبینم که دیگران نمی دانند. اما زهی خیال باطل. در آن دور دست ها هیچ نیست و در این نزدیکی ما هستیم که از هیچ و پوچ معانی پوچ تر میسازیم و در افق دور دست به دنبال جذب تملق از نوع "بمیرم برات و فدات بشم الهی" گدایی میکنیم. بیهوده پوچ بی معنا . پ نون: همه سر و ته یه کرباسیم پ نون: هر آن کس که دندان دهد خودش داده و خودش هم میگیرد پ نون: مشت نمونه لگده . الکی
289
16
1398/09/23