. هرگز اینهمه پا در هوا نبوده‌ایم. هرگز اینهمه بود و نبودمان بند لحظه نبود، اینقدر برای هم پیغام تسلیت نفرستاده بودیم. زیست‌مان از هر قطعیتی خالیست. با اولین سرفه پاییزی پرت می‌شویم به تصویر ترسناک ونتیلاتور و تخت آی‌سی‌یو و مرگ بی‌عزادار. ارزش داری‌مان هر ساعت به یک میزان است البته در روند سقوطی شتابنده. نمیدانیم این نانی که می‌خوریم فردا هم هست یا نه؟ این سقف بالای سرمان آیا تا زمستان بعدی پابرجاست؟ دلمان برای بوسیدن و در آغوش کشیدن عزیزان‌مان تنگ است و هیچ معلوم نیست میان اینهمه حادثه کی و کجا فرصت دیدار دوباره به دست خواهد رسید. همه چیز در تغییر و تحرک است و ما ناچار به کنج‌نشینی و سکون برای اندکی امنیت بیشتر. نمی‌دانیم بابت این همه بلا باید یقه کی را بگیریم؟ یک روز فحش را می‌بندیم به چین و چینی و سوپ خفاش، یک روز دورتر می‌رویم و به باعث و بانی تحریم‌ها نفرین می‌کنیم و هرروز یقه هم را می‌گیریم. یقه هم را می‌گیریم به خاطر سفر رفتن، ماسک نزدن، انبار کردن ارز، مشارکت در بورس، یک باک بنزین ارزان‌تر و دست و پا زدن‌های کور برای یک لقمه بیشتر. اول گمان کردیم همه چیز بازی کوتاه مهیجی بیش نیست و خیلی زود دوباره رجعت می‌کنیم به همان روال سابق. اما روزهای قرنطینه و نان پختن و رقصیدن دکترها تمام شد. حقیقت تاریک‌تر از حدود تصور بود. حالا دوران تخت‌های پر و گورستان‌های لبریز است. عجیب آنکه هیچ بعید نیست که ظلمت از اینهم غلیظ‌تر شود. ما مثل طوفان‌زدگان مانده در راهیم. پناهنده شده به غاری نمور. نه میدانیم طوفان کی تمام می‌شود، نه از عمق سیاه غار و زندگی مبهم آن خبر داریم. چاره‌ای نداریم جز صبر. حالا می‌توانیم کمی بند کفش‌ها را شل کنیم، دست از مسابقه ابدی و دریدن هم برای هیچ و پوچ برداریم و در مجالی تحمیلی کمی از دور به تمام راهی که دویدیم نگاه کنیم و بپرسیم آیا ارزشش را داشت؟ در درازای تاریخ هیچ عرفانی نبوده که آدمی را به زیستن در اکنون تشویق نکند. طبیعت حالا دست به یکی کرده با این اندیشه. کسی نمی‌پرسد که می‌خواهیم یا نه، چاره‌ای نیست جز رها کردن معنای طویل زندگی و به همین امروز بسنده کردن. بگذار خوش‌بین باشیم. کسی چه می‌داند شاید بعد از این طوفان، وقتی از غارمان خارج شدیم آدم‌های بهتری شده باشیم. آدم‌های با حرص کمتر و آرامش بیشتر، کمی نزدیک‌تر به اجدادمان. پ.ن: یادم آمد تمام روده درازی من را سهراب در یک جمله گفته: زندگی آب‌تنی کردن در حوضچه اکنون است!
پریسا شمس | .
هرگز اینهمه پا در هوا نبوده‌ایم.
هرگز اینهمه بود و نبودمان بند لحظه نبود، اینقدر برای هم پیغام تس...
75
1399/08/03