- منظوم
- فیلم ها
- فیلم سینمایی آژانس شیشهای (1376)
- آهنگ های آژانس شیشهای (1376)
آهنگ های فیلم آژانس شیشهای (16 قطعه)
آهنگ تیتراژ با صدای
آهنگ تیتراژ با صدای
آهنگ تیتراژ با صدای
آهنگ تیتراژ با صدای
آهنگ تیتراژ با صدای
آهنگ تیتراژ با صدای
آهنگ تیتراژ با صدای
آهنگ تیتراژ با صدای
آهنگ تیتراژ با صدای
آهنگ تیتراژ با صدای
آهنگ تیتراژ با صدای
آهنگ تیتراژ با صدای
آهنگ تیتراژ با صدای
آهنگ تیتراژ با صدای
آهنگ تیتراژ با صدای
آهنگ تیتراژ با صدای
«عباس»، رزمندهی سالهای جنگ تحمیلی و کشاورز فعلی، برای مداوای ناراحتی که در گردن دارد به همراه همسرش «نرگس» به تهران سفر میکند و تصادفی با فرماندهی سابقش «حاج کاظم» روبرو میشود. کاظم به او کمک میکند که جریان مداوا سریعتر انجام شود. با مراجعه به بیمارستان و آزمایشهای متعدد پزشک معلوم میشود که ترکش کوچکی در نزدیکی شاهرگ «عباس» وجود دارد. وضع حساس و دشواری است؛ جراحی سخت و بسیار خطرناک است. پزشک معالج پیشنهاد میکند تا زمان جراحی نباید عصبی شود و چنانچه عصبانی شد اجباراً بخندد تا مانع حرکت ترکش شود و به علاوه هر چه سریعتر به یکی از کشورهایی که مجهز به امکانات این جراحی پیچیده باشند حرکت داده شود و خود در خصوص اخذ ویزا و رزرو بیمارستان اقدام میکند. اما روزهای پایان سال است و آژانسهای مسافرتی با تراکم مسافر روبرو هستند و امکان تهیهی بلیط میسر نیست. «حاج کاظم» که با «عباس» به آژانس رفته است، دست به خشونت میزند و مسافران را به عنوان شاهد، در آژانس نگه میدارد تا امکان سفر همرزم او فراهم شود...