مجید کشاورز، جوان موفق، تحصیل کرده و با کمالاتی است که قصد دارد به خواستگاری دختر همسایه، «پریسا کیهانی» برود. پدر پریسا رئیس دانشگاهی است که جواد در آن تدریس می کند. او از مجید می خواهد تا به همراه خانواده خود، برای مراسم خواستگاری، در آخر هفته به خانه آنها بروند. خانواده مجید که با آداب زندگی شهری و آپارتمان نشینی بیگانه اند، از شهرستان به منزل مجید می آیند و ماجراهایی را رقم می زنند.