- منظوم
- فیلم ها
- فیلم سینمایی کلاهقرمزی و پسرخاله (1373)
- آهنگ های کلاهقرمزی و پسرخاله (1373)
آهنگ های فیلم کلاهقرمزی و پسرخاله (2 قطعه)
پخش آنلاین موزیک
دانلود آهنگمتن آهنگ آقای راننده حمید جبلی
آقای راننده، آقای راننده، یا الله بزن تو دنده
برو به سمت تهرون، میخوام برم تلویزیون، برو به سمت تهرون ، میخوام برم تلویزیون
من میشم همکار مجری، همدم و همراه مجری
میگیم و میخندیم و شادیم و سرخوش
واسه بچه ها داریم برنامه خوش
میگیم و میخندیم و شادیم و سرخوش،
دیگه تنها نیستیم گل میدیم به دست هم با دلهای خوش
برو به سمت تهرون، میخوام برم تلویزیون، برو به سمت تهرون ، میخوام برم تلویزیون
من میشم همکار مجری، همدم و همراه مجری
میگیم و میخندیم و شادیم و سرخوش
واسه بچه ها داریم برنامه خوش
میگیم و میخندیم و شادیم و سرخوش،
دیگه تنها نیستیم گل میدیم به دست هم با دلهای خوش
نمایش بیشتر
آهنگ تیتراژ با صدای حمید جبلی
پخش آنلاین موزیک
دانلود آهنگمتن آهنگ کلاه قرمزی ایرج طهماسب
آقای راننده , آقای راننده
یالله بزن تو دنده
برو به سمت تهرون , میخوام برم تلویزیون
برو به سمت تهرون , میخوام برم تلویزیون
من میشم همکار مجری , همدم و همراه مجری
میگیم و میخندیم و شادیم و سرخوش
واسه بچه ها داریم برنامه ی خوش
میگیم و میخندیم و شادیم و سرخوش
دیگه تنها نیستیم ما میدهیم
دست هم و با دلهای خوش
آقای رارنده , آقای رارنده یالا بزن تو دنده
یالله بزن تو دنده
برو به سمت تهرون , میخوام برم تلویزیون
برو به سمت تهرون , میخوام برم تلویزیون
من میشم همکار مجری , همدم و همراه مجری
میگیم و میخندیم و شادیم و سرخوش
واسه بچه ها داریم برنامه ی خوش
میگیم و میخندیم و شادیم و سرخوش
دیگه تنها نیستیم ما میدهیم
دست هم و با دلهای خوش
آقای رارنده , آقای رارنده یالا بزن تو دنده
نمایش بیشتر
آهنگ تیتراژ با صدای ایرج طهماسب
«کلاه قرمزی» که حالا بزرگ شده، مشغول تحصیل است اما بازیگوشیهایش سبب میشود تا از مدرسه اخراج شود. تلاش او برای اینکه شغلی به دست آورد نیز نتیجهای عاید نمیکند، تا اینکه از طریق تماشای تلویزیون و ملاحظهی برنامهی «آقای مجری» تصمیم میگیرد تا روانهی تلویزیون شود.
«کلاه قرمزی» به تهران نزد «پسرخاله» میرود و با کمک او روانهی تلویزیون میشود و در آنجا به خاطر علاقهی زیادش به «آقای مجری» سعی میکند تا موانع راه ازدواج او را از بین بردارد؛ اما مشکلاتی را باعث میشود...
«کلاه قرمزی» به تهران نزد «پسرخاله» میرود و با کمک او روانهی تلویزیون میشود و در آنجا به خاطر علاقهی زیادش به «آقای مجری» سعی میکند تا موانع راه ازدواج او را از بین بردارد؛ اما مشکلاتی را باعث میشود...