به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
بدشانسترین بازیگر خوش شناس ایران
پسربچه دوستداشتنی اثر بهیادماندنی مرحوم رسول ملاقلیپور، «میم مثل مادر» را دوستداران سینما حتماً به یاد میآورند. آن پسر 10 ساله حالا تبدیل به یکی از جوانان محبوب سینما و تلویزیون شده است. علی شادمان بعد «میم مثل مادر» در چند پروژه سینمایی و تلویزیونی به ایفای نقش پرداخت که خیلی آز آنها درگیر قول سانسور و توقیف شدند. توقیف مجموعه «سرزمین کهن» شاید بزرگترین بدشانسی او در کل زندگیاش بود و حضور «زمانی برای دوست داشتن» بزرگترین خوششانسی آن. شادمان برای آن فیلم جایزه بهترین بازیگر نوجوان را در جشنوارههای بینالمللی کسب کرد. علی سنین کودکی و نوجوانی را پشت سر گذاشت با چهرهای کاملاً متفاوت در مجموعهی «کیمیا» حضور پیدا کرد. شاید اوایل کمتر کسی او را به یاد میآورد. اما خیلی زود شهرت دوران گذشتهاش را دوباره به دست آورد، حتی بیش از آن. علی شادمان در چند سال اخیر حضور نسبتاً پررنگی هم در صحنهی تئاتر داشته است.
خانواده
محمدعلی شدمان 4 آذر 1375 در ایلام متولد شد و تباری کرد دارد. پدر او دکتر مسعود شادمان دکترای تاریخ دارد و مادرش خانم بتول رشنوادی معلم علوم تجربی است. یک خواهر کوچکتر به نام آرینا هم دارد. پدر و مادرش علاقه زیادی به شعر و ادبیات داشته و این علاقه از کودکی در او هم نهادینه شد. تا اینکه به سینما ورود پیدا کرد و هنر را در مسیر دیگری دنبال کرد.
میم مثل مادر
ورود علی شادمان به سینما خیلی اتفاقی بود. رسول ملاقلیپور خیلی اتفاقی با علی آشنا شد و برای حضور در فیلم جدید از او تست گرفت. البته شادمان از میان چندین پسربچه دیگر که همگی برای آزمون آمده بودند، برگزیده شد. به اینگونه آخرین اثر مرحوم ملاقلی پور تبدیل به اولین تجربه بازیگری علی شادمان شد. «میم مثل مادر» درخشید و بهعنوان نماینده سینمای ایران در آکادمی اسکار هم انتخاب شد. فیلمی که پس از سالها همچنان بهعنوان اثری شاخص و دوستداشتنی از آن یاد میشود. علی شادمان برای بازی در آن فیلم موفق به کسب جایزه بهترین بازیگر کودک در سیوهفتمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم رشد شد.
شهرت
شادمان پس از آن با سیلی از پیشنهادات مواجه شد و سال بعد در دو اثر سینمایی به نامهای «صدسال به این سالها» و «زمانی برای دوست داشتن» نقشآفرینی کرد. او برای «زمانی برای دوست داشتن» جایزه ویژه جشنواره سینهکید هلند و پروانه زرین بهترین بازیگر کودک و نوجوان در بیستودومین دوره جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان را از آن خود کرد. کسب سه جایزه بینالمللی آنهم در دو سال نشان از توانایی بالای شادمان بهعنوان بازیگری در رده سنی خود میدهد. سال 87 «کلانتری غیرانتفاعی» را بازی کرد و بعد از آن به مدت دو سال بدون وقفه مشغول کار در پروژه عظیم «سرزمین کهن» شد. «رؤیای سینما» آخرین فعالیت سینمایی او قبل از ترک دو سالهی بازیگری بود. این فیلم نیز پروانه زرین بهترین بازیگر کودک و نوجوان در بیستوپنجمین دوره جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان را برایش به ارمغان آورد.
استاد
بازیگر جوان از تأثیرگذاری استاد ملاقلی پور در روند زندگی هنریاش میگوید: «اینکه گزیده کاری کردم برمیگردد به اولین کسی که به من آموخت در هر اثری حضور نداشته باشم. درواقع عمو رسول ملاقلیپور بنیانگذار سینما در وجود من بود و از همان زمان اصرار داشت که سر هر فیلمی نروم و با هر کارگردانی کار نکنم و تا زمانی که ایشان در قید حیات بودند من را راهنمایی میکردند».
توقیف بزرگ
علی شادمان دو سال از دوران نوجوانیاش (13 تا 15 سالی) را تقریباً تماموقت در پشتصحنه «سرزمین کهن» گذراند. فیلمبرداری از 7 صبح آغاز میشد و تا 12 شب ادامه میکرد. علی در این مدت دو ساعت را هم با معلم خصوصیاش میگذراند تا از درسها عقب نماند. در این راه مشکلاتی هم در مقابل او و گروه کارگردانی بود. علی شادمان روزبهروز رشد میکرد و این تغییر چهره و اندام نباید برای شخصیت داستان رخ میداد. آنها باید چارهای میاندیشند و سرانجام علی مجبور به استفاده داروهایی شد که رشد و بلوغ او را به تعویق بیندازد. این کار در هر صورت ریسک بزرگی برای یک نوجوان و خانوادهاش بود. اما به هر ترتیب انجام شد و خوشبختانه بعد از آن او را با مشکلی روبهرو نکرد. این دو سال با تمام سختیهایش گذشت و در بهمنماه 1392 بالاخره خبر پخش آن آمد. اما پس از گذشت سه قسمت توقیف شد و هیچکدام از دستاندرکاران نتوانستند نتیجه زحمات خود را دریافت کنند. بحث سر علت توقیف این سریال مفصل است و در این متن نمیگنجد.
علی شادمان واکنش خود به توقیف سریال را اینگونه ابراز کرد: «امروز با شنیدن خبر توقیف سرزمین کهن که حاصل دو سال زندگی من بود و بعد از پنج سال فقط چهار قسمتش پخش شده بود، از خواب بیدار شدم... حرفی برای گفتن ندارم جز تأسف، عمر خود را دو سال پای اثری فاخر صرف کردم که بهراستی فاخر هم بود و حالا با گذشت پنج سال از توقیف آن میشنوم. این دیگر یک فاجعه تاریخی است که باید در سرزمین کهنها به نمایش درآید... خبرانی میشنوم که اشک در چشمانم جمع میشود و در عجب میمانم. به امید روزی که با صبر آگاه شویم تا اینکه ناآگاهانه همه را قضاوت کنیم.»
ترک سینما
بعد از «رؤیای سینما» علی شادمان تصمیم به ترک سینما گرفت تا تحصیلاتش را ادامه دهد. بازیگری را کنار گذاشت و بهطورجدی مشغول به درس خواندن شد. بعد از اخذ مدرک دیپلم تجربی تصمیم به ادامه تحصیل در همین حیطه را داشت. علاقه زیادی به پزشکی داشت و مدعی است توانایی حضور در این رشته را هم میداشت. او حتی برای ورود به دانشکده پزشکی کنکور هم داد و میگوید اگر به دنیای سینما بازنمیگشت الآن دانشجویی پزشکی بود. به هر ترتیب این اتفاق نیفتاد. علی شادمان توسط شهاب حسینی دوباره رخت هنرپیشگی بر تن کرد. شهاب حسینی که سر پروژه «سرزمین کهن» با شادمان آشنا بود برای بازی در نقش جوانیهای خودش در «ساکن طبقه وسط»(اولین ساخته شهاب حسینی1392) با او تماس گرفت. قسمت نبود شادمان پزشک شود اما تحصیلاتش را این بار در حیطه هنر و در رشته کارگردانی ادامه داد. او معتقد است آموزش کارگردانی میتواند کمک زیادی به تقویت بازیگریاش بکند.
بازگشت
شادمان بعد از همکاری با شهاب حسینی بازهم به یک پروژه بزرگ تلویزیونی پیوست. او مدتها بود دیده نشده بود و «ساکن طبقه وسط» هم توفیق چشمگیری برایش نداشت. اما در سال 92 مخاطبین شاهد حضور موفق جوانی پرشور در مجموعه «کیمیا» بودند. چهرهای که کاملاً از دوران گذشته متفاوت بود و به قول خودش شهرت کودکی از یاد همگی رفته بود. اما این بار هم با سیلی از پیشنهادات مواجه شد. «یتیمخانه ایران»، «اروند»، «ویلایی» فعالیتهای بعدی او در سینما بودند که همگی آثاری تاریخی بهحساب میآیند. در تلویزیون هم تقریباً پرکار بود. «ماه و پلنگ» با استقبال تقریباً خوبی مواجه شد و در «دیواربهدیوار 1 و 2» تجربه جدیدی را در ژانر کمدی از سر گذراند. او در سال 1394 فعالیت خود در تئاتر را نیز آغاز کرد و از آن موقع تقریباً هر ساله در یک یا دو نمایش صحنهای حضور داشته است.
بدشانسیهای دیگر
علی شادمان از بداقبالیهایش در سینما و تلویزیون میگوید: «من بهجرئت خوششانسترین بازیگر بدشانس ایرانم؛ چون در آثار خوبی بازی کردم، اما بسیاری از آنها به دلایلی دیده نشدند. «صدسال به این سالها» همچنان توقیف است، «زمانی برای دوست داشتن» فقط در جشنوارههای مختلف شرکت کرد. «رؤیای سینما» اصلاً اکران نشد. از «سرزمین کهن» فقط چند قسمت اولش پخش شد و فعلاً معلوم نیست چه اتفاقی بیفتد و فیلم «اروند» که بینظیر است، در بدترین شرایط ممکن اکران شد. با همه اینها آنقدر خوششانس بودم که با بهترینهای سینما و تلویزیون همکاری کنم.»
علایق
خیلی کتاب میخواند و فیلم تماشا میکند. دوستان محدودی دارد که تعدادشان بهاندازه انگشتان دست هم نمیرسد. به همین بابت است که میگوید با همه همسنوسالیهای خود یعنی در وقع در هفتادیها خیلی تفاوت دارد. در انتخاب دوست وسواس زیادی بهخرج میدهد. خیلی از اوقات را با همان دوستان محدودش میگذراند و با آنها راجع به کتابها و فیلمهایی که میخوانند و میبینند به بحث مینشیند. خیلی اهل بیرون آمدن از خانه نیست. تنها برای تماشای فیلمهای سینمایی یا تئاتر بیرون میرود. باشگاهی در نزدیک خانهشان است که گاهی هم برای ورزش به آنجا میرود.
شادمان علاقه زیادی هم به عکاسی دارد و این حرفه را بهصورت تقریباً جدی و حرفهای دنبال میکند.
مدتی است تصمیم دارد توانایی خود در نویسندگی را هم محک بزند و تحریر یک فیلمنامه را در سر میپروراند. چندی پیش از نگارش فیلمنامه نیمهبلندش و تدارک برای ساخت آن خبر داد.
زندگی مستقل
شادمان جوان تقریباً از 10 سالگی وارد حرفه بازیگری شد. از همان روزها به دوری از خانه و خانواده عادت کرد. خیلی زود هم ازنظر اقتصادی مستقل شد. چند سالی هم است که از خانواده جداشده و کاملاً بهصورت مستقل زندگی میکند.
آقای منضبط
«خانوادهای که من در آن بزرگ شدم با توجه به شغلی که دارند بسیار منظم هستند و درواقع پدرم بهشدت آدم منضبط و منظمی هستند. مادرم نیز بهشدت انسان منظمی هستند و من در این فضا و با این تربیت بزرگ شدم. طبعاً رفتار و عملکردم از این خانواده نشاءت گرفته و این نظم در من نهادینه شده است. ولی سینما و بازیگری تا حدودی دچار بینظمی است و شاید اینها باهم در تعارض باشند. اما من شخصاً سعی کردهام که این نظم را در زندگی و کارم داشته باشم. حتی بعضی از دوستان و همکاران میگویند که من در کارهایم خیلی وسواس و حساسیت دارم ولی این ریشه در تربیتم دارد.»
در جاندار و شنای پروانه بازی های جانداری ارائه داد! :)
بازیش خیلی خوبه
اشکان خروس متفاوت ترین نقشیه که علی تا به حال داشته و از پسشم خوب براومده
به امید درخشش های بیشتر
من ازش زیاد خوشم نمیاد ولی یکی از دوستام خیلی دوسش داره :/